خطبه پنج
پس از وفات پیامبر (ص) ؛ در پاسخ به عباس و ابوسفیان
(پس از وفات پیامبر (ص) و ماجرای سقیفه، عبّاس و ابوسفیان، پیشنهاد خلافت داده كه با امام (ع) بیعت كنند.)
ای مردم! امواج فتنهها را با كِشتی های نجات درهم بشكنید، و از راه اختلاف و پراكندگی بپرهیزید، و تاجهای فَخر و برتری جویی را بر زمین نهید. رستگار شد آن كس كه با یاران به پاخاست، یا كناره گیری نمود و مردم را آسوده گذاشت. این گونه زمامداری ، چون آبی بد مزّه و لقمه ای گلوگیر است، و آن كس كه میوه را كال و نارس بچیند، مانند كشاورزی است كه در زمینِ شخصِ دیگری بكارد.
در شرایطی قرار دارم كه اگر سخن بگویم، میگویند بر حكومت حریص است، و اگر خاموش باشم، میگویند: از مرگ ترسید!! هرگز! من و ترس از مرگ؟! پس از آن همه جنگها و حوادث ناگوار؟! سوگند به خدا! اُنس و علاقهی فرزند ابیطالب به مرگ در راه خدا، از علاقۀ طفل به پستان مادر بیشتر است!. این كه سكوت برگزیدم، از علوم و حوادث پنهانی آگاهی دارم كه اگر باز گویم مضطرب میگردید، چون لرزیدن ریسمان در چاههای عمیق!.