سلام بازدیدکننده عزیز
ورود
|
عضویت
درباره ما
تماس با ما
|
|
|
کشاورزی
+
آموزش زبان خارجی
زبان انگلیسی
ترکی
سلامتی
موفقیت
کسب و کار
+
فناوری اطلاعات
کامپیوتر
سبک زندگی
کتاب الکترونیکی
اطلاعات عمومی
Purchase Ads and get daily shares to earn Cash Signup now!
سامانه پیامک رایگان اس ام اس
خوش آمدید
آموزش 504 واژه
درس سوم 504
فصل اول |
درس سوم
بازگشت به لیست دروس
1.
typical
ترجمه لغت
معمولی، نمونه
مخفی کردن
تیپش
خیلی
عادی و معمولی
بود
usual; of a kind
نمایش ترجمه
معمولی؛ از یک نوع
مخفی کردن
A. The sinister character in the movie wore a
typical
costume, a dark shirt, loud tie, and tight jacket.
نمایش ترجمه
الف. شخصیت شوم در فیلم لباسی
معمولی
، پیراهنی تیره، کراواتی بلند و یک ژاکت تنگ بر تن داشت.
مخفی کردن
B. The horse ran its
typical
race, a slow start and a slower finish, and my uncle lost his wager.
نمایش ترجمه
ب. اسب مسابقه
ویژه
خود را با دویدن آرام شروع کرد و دیرتر به پایان رسید و عموی من شرطش را باخت.
مخفی کردن
C. It was
typical
of the latecomer to conceal the real cause of his lateness.
نمایش ترجمه
ج. پنهان کردن دلیل واقعی تاخیر، از
خصوصیات
فردی بود که دیر میآمد.
مخفی کردن
این مورد را خوانده و انجام دادم
علامت گذاری شده
مارک بعنوان انجام شده
حذف علامت گذاری
آمار