خطبه دو
پس از بازگشت از نبرد صفّین
(پس از بازگشت از نبرد صفّین در سال 38 هجری ایراد فرمود.)
ستایش میكنم خداوند را، برای تكمیل نعمتهای او و تسلیم بودن در برابر بزرگی او، و ایمن ماندن از نافرمانی او و دررفع نیازها از او یاری می طلبم؛ زیرا آن كس را كه خدا هدایت كند، هرگز گمراه نگردد، و آن را كه خدا دشمن دارد، هرگز نجات نیابد و هر آن كس را كه خداوند بینیاز گرداند، نیازمند نخواهد شد. پس ستایش خداوند، گرانسنگ ترین چیز است، و برترین گنجی است كه ارزش ذخیره شدن دارد، و گواهی میدهم که جز خدای یكتای بی شریک، معبودی نیست، شهادتی كه اخلاص آن آزموده و پاكی و خلوص آن را باور داریم و تا زنده ایم بر این باور استواریم، و آن را برای صحنههای هولناک روز قیامت ذخیره میكنیم، زیرا شهادت به یگانگی خدا، نشانه استواری ایمان، باز كنندۀ درهای احسان، مایه خشنودی خدای رحمان، و دور كننده شیطان است.
و شهادت می دهم كه محمّد (ص) بنده خدا و فرستاده اوست. خداوند او را با دینی آشكار، و نشانه ای پایدار و قرآنی نوشته شده و استوار و نوری درخشان و چراغی تابان و فرمانی آشكار كننده فرستاد تا شک و تردیدها را نابود سازد و با دلایل روشن استدلال كند، و با آیات الهی مردم را پرهیز دهد، و از كیفرهای الهی بترساند.
خدا پیامبرِ اسلام را زمانی فرستاد كه مردم در فتنهها گرفتار شده، رشتههای دین پاره شده و ستونهای ایمان و یقین ناپایدار بود. در اصول دین اختلاف داشته، و امور مردم پراكنده بود؛ راه رهایی دشوار و پناهگاهی وجود نداشت؛ چراغ هدایت بینور، و كور دلی همگان را فرا گرفته بود. خدای رحمان معصیت میشد و شیطان یاری میگردید؛ ایمان بدون یاور مانده و ستونهای آن ویران گردیده و نشانههای آن انكار شده، راههای آن ویران و جادّه های آن كهنه و فراموش گردیده بود.
مردم جاهلی شیطان را اطاعت میكردند و به راههای او میرفتند و در آبشخور شیطان سیراب میشدند. با دست مردم جاهلیّت، نشانه های شیطان، آشكار و پرچم او برافراشته گردید. فتنهها، مردم را لگد مال كرده و با سُم های محكم خود، نابودشان كرده و پا برجا ایستاده بود. امّا مردم حیران و سرگردان، بیخبر و فریب خورده، در كنار بهترین خانه (كعبه) و بدترین همسایگان (بت پرستان) زندگی میكردند. خواب آنها بیداری، و سُرمه چشم آنها اشک بود؛ در سرزمینی كه دانشمند آن لب فرو بسته و جاهل گرامی بود. عترت پیامبر (ص) جایگاه اسرار خداوندی و پناهگاه فرمان الهی و مَخزنِ علمِ خدا و مَرجع احكام اسلامی، و نگهبان كتابهای آسمانی و كوههای همیشه استوار دین خدایند. خدا به وسیله اهل بیت (ع) پشت خمیدۀ دین را راست نمود و لرزش و اضطراب آن را از میان برداشت.
برابر فاسدانی كه تخم گناه افشاندند، و با آب غرور و فریب آبیاری كردند، و محصول آن را كه جز عذاب و بدبختی نبود، برداشتند!.
كسی را با خاندان رسالت نمیشود مقایسه كرد و آنان كه پرورده نعمت هدایت اهل بیت پیامبرند با آنان برابر نخواهند بود. عترت پیامبر (ص) اساس دین، و ستونهای استوار یقین میباشند. شتاب كننده، باید به آنان بازگردد و عقب مانده باید به آنان بپیوندد؛ زیرا ویژگیهای حقّ ولایت به آنها اختصاص دارد و وصیّت پیامبر (ص) نسبت به خلافت مسلمین و میراث رسالت، به آنها تعلّق دارد. هم اكنون (كه خلافت را به من سپردید) حق به اهل آن بازگشت، و دوباره به جایگاهی كه از آن دور مانده بود، بازگردانده شد.